داستان سریال درباره مرد بدلکاری به نام بانی است که برای کسب درآمد به بازیگری تلاشگر به نام هانی پیشنهاد یک کار جانبی میدهد. این پیشنهاد باعث میشود که هر دوی آنها درگیر دنیایی از جاسوسی، خیانت و اکشن شوند. سالها بعد، با پیشآمدن دوباره تهدیدات گذشته و با بزرگشدن فرزندشان نادیا، این زوج از هم جدا شده دوباره مجبور به همکاری و اتحاد میشوند تا از دخترشان محافظت کنند.
در فیلم منتقد جیمی ارسکین سرشناسترین منتقد تئاتر روزگار ماست. او نه تنها به نقد تئاتر میپردازد، بلکه به شکلی پر زرق و برق زندگی میکند و از اینکه بازیگرانی را که از نظر او به استانداردها نمیرسند، بیرحمانه به نقد میکشد، لذت میبرد. پس از مرگ صاحب مجلهای که نقدهای جیمی را منتشر میکند، پسر او مسئولیت این مجله را بر عهده میگیرد...
زندگی روزمره نبردی بیرحمانه برای بقا است، اما ماجا از موضع خود دفاع میکند. با وجود تمام شکستها او در استورماسکری، جایی که ریشههایش هستند، باقی میماند.
در انیمیشن قطعه به قطعه زندگی شخصی و حرفهای فارل ویلیامز، تهیهکننده، خواننده، رپر، تهیهکننده موسیقی و طراح مد آمریکایی را در قالب انیمیشن لگو به تصویر کشیده است و…
در فیلم آزادی داستان واقعی برونو سولاك، سارق خوشمشربی را روایت میکند که با سرقتهای غیرخشونتآمیزش از فروشگاههای جواهرات به شهرت رسید. او چندین بار از زندان فرار کرد تا به معشوقهاش بپیوندد و در عین حال، از دست یک کمیسر سرسخت پلیس فرار میکرد. این فیلم ماجراهای پرهیجان او را در دهه هشتاد میلادی به تصویر میکشد و به نمادی از آزادی و ضدیت با خشونت تبدیل میکند
در فیلم گرگینهها خانوادهای پس از کشف یک بازی کارتی مرموز، به گذشته و به یک روستای قرون وسطایی منتقل میشوند. در این روستا، شبها گرگینهها در کمین اهالی روستا هستند و خانواده باید هر شب از خود در برابر این موجودات خطرناک دفاع کنند تا بتوانند راه بازگشت به خانه را پیدا کنند...
در فیلم حرکت نکن هنگامی که زنی غمگین به نام آیریس برای رسیدن به آرامش به اعماق یک جنگل دورافتاده سفر میکند، با یک قاتل خطرناک روبرو میشود که به او یک ماده فلجکننده تزریق میکند. حال آیریس باید قبل از اینکه تمام سیستم عصبیاش از کار بیفتد، برای نجات جان خود مبارزه کند، اما…
در فیلم در زیرزمین زوجی که پس از سقط جنینی ناگوار به دنبال شروعی دوباره هستند، خانه رویاهای خود را هدیه میگیرند. اما این خانه یک ایراد دارد: در زیرزمین هیچوقت باز نمیشود و کنجکاوی آن دو برای باز کردن این در عواقب تکان دهندهای در پی دارد...
آوری یک مامور با تجربه و حرفهای در سرویس اطلاعاتی است که درگیر یک مأموریت خطرناک میشود. در این ماموریت، او باید با دشمنان سرسختی که قصد دارند اطلاعات حساس و امنیتی را از او بگیرند، مقابله کند. ماجرا از جایی پیچیدهتر میشود که این دشمنان، برای تحت فشار قرار دادن او، عزیزترین افراد زندگیاش را تهدید میکنند. حالا آوری باید با تکیه بر هوش و مهارتهایش تلاش کند تا نه تنها جان خود را نجات دهد، بلکه از اطلاعات حساس نیز محافظت کرده و از امنیت خانوادهاش اطمینان حاصل کند.
رونا پس از زندگی در حاشیه لندن، سعی می کند با گذشته آشفته خود کنار بیاید. او به زیبایی وحشی جزایر اورکنی اسکاتلند - جایی که بزرگ شد - بازمی گردد به امید بهبودی. برگرفته از پرفروش ترین اثر امی لیپتروت...