مووی کاتیج

ماجرای این فیلم دربارهٔ چند جوان ساکن محلهٔ «گون داکز» در آستوریا، اورگن است که تلاش می‌کنند خانه‌هایشان را از یک اجرائیه سند رهنی نجات دهند و در این راه، یک نقشهٔ گنج کشف می‌کنند که آنان را به یک سفر پر ماجرا به اعماق زمین می‌کشاند. این جوانان ساکن «گون داکز» هستند و به همین سبب خود را گونیز یا گونی‌ها (به معنای اهالی گون) می‌نامند...

" رابرت Conroy " ( Robert Conroy ) با جنگ برای پایان دادن به تمامی جنگ‌ها , زندگی خود را برای همیشه تغییر داد , زمانی که یک سگ کوچک با یک دم کوتاه در اردوگاه هنگ 102 پیاده شد و مردان تیپ 102 ام پیاده در محوطه دانشگاه ییل به راه افتادند . Conroy به دوست جدیدش نام , خانواده و فرصتی برای شروع ماجراجویی می‌دهد که یک قرن را تعریف می‌کند . با وجود نداشتن آموزش نظامی رسمی , سگ و همراهان انسانی او خود را در سنگرهای فرانسه و در مسیر تاریخ پیدا می‌کنند . در طول سفر حماسی آن‌ها , گاستون Baptiste , فرانسوی , با آن‌ها همراه شد و آن‌ها را همراه با شرایط سخت و اقدامات غیرقابل باور نکردنی همراهی کرد . برای اقدامات valorous , Stubby به عنوان اولین سگ

پنج نوجوان در دنیایی که همه مردم در آن ناپدید شده اند، بیدار می شوند و...

وقتی “رابین هود” توسط داروغه ناتینگهام و “پرنس جان” دستگیر می شود،دخترش برای نجات پسر و وارث حقیقی “ریچارد شیردل” و آزاد کردن پدرش اقدام می کند…

شرایطی ویژه دو دوست و همکار تجاری را به سمتی هدایت می کند که نگهداری دو دوقلوی هفت ساله را بر عهده می گیرند.این اتفاق زندگی آنها را دگرگون می کند...

جوزف ، هنرمند حرکات موزون پرشور هیپ هاپ، از ورود به شرکت پدرش برای امتحان شانس خود در پاریس امتناع می ورزد. او با نامزدش اما و بهترین دوستش کریم، به تیم پاریس یوری معروف می پیوندد تا سعی کند برنده ی مسابقه ی بین المللی هیپ هاپ شود و…

یک اسباب بازی ساز و نوه اش یک اختراع جادویی می سازند که اگر بتوانند به موقع برای تعطیلات راهش بندازند ، می تواند زندگی آنها را برای همیشه تغییر دهد و…

«گرینچ» (جیم کری) سال ها پیش در هوویل به دنیا آمده، اما قیافه ی ترسناک او و همین طور علاقه ی بی حد و حسابش به «مارتا می» (بارانسکی) - که ذره ای به «گرینچ» علاقه ندارد - باعث شده از آن سرزمین رانده شود. از آن زمان تا کنون، «گرینچ» کینه ی مردم هوویل را به دل داشته و حالا فرصت انتقام فرا رسیده است...

پسر بچه ای به نام «کوین» (کالکین)، به دلیل شیطنت هایش، شب پیش از سفر خانواده اش برای تعطیلات کریسمس، تنبیه می شود تا در اتاق زیر شیروانی بخوابد، و او هم پیش از خواب آرزو می کند که تمام اعضای خانواده اش ناپدید شوند. صبح روز بعد، همه «کوین» را فراموش می کنند و به سفر می روند و وقتی متوجه نبود او می شوند که دیگر دیر شده است.

دن ساندرز با خانواده اش به بیرون از شهر، کنار جنگل می روند تا طبق دستور رئیس محله مسکونی آنجا را توسعه دهد. از طرف دیگر دن تحت فشار خانواده اش است تا به شهر خود بازگردند. اما انگار فشارهای دن تمامی ندارد. سرانجام حیوانات جنگل به رهبری یک راکون قیام می کنند تا از جنگل خود دفاع کنند…